پایان 14 ماهگی
14 ماهگیت هم تمام شد و داری وارد 15 ماهگی میشی .توی این ماه برای اولین بار بردیمت دریا و خدا را شکر خیلی خوشت اومد و کلی آب بازی کردی و اصلا نترسیدی.هنوز راه نمیری و یکی دو بار دو قدمی فقط راه رفتی ولی خیلی میترسی و فوری میشینی .توی حرف زدن پیشرفتت خوب بوده و توی شناخت اجسام هم همینطور.چشم و مو و دست و پاهات را کاملا میشناسی و اگه ازت بخوایم بهمون نشون میدی.به یه عروسکت میگی آپو منظورت هاپو هست و تا یه مورچه و جک و جونوری هم میبینی میگی جوجو .بغل همه میری خدا را هزار مرتبه شکر دیگه غریبی نمیکنی البته یهو پیش میاد که اصلا با یه نفر ارتباط برقرار نمیکنی و به هیچ عنوان به دلت نمیشینه.تا برات غذا میارم با حالا سوالی میپرسی به به؟میگم آره به به بخور.گاهی وقت ها که نمیخوای میگی نه و انگشتت را اینطوری تکون میدی البته خودم یادت دادم و دست که به چیزی میزدی میگفتم نه و انگشتم را اینطوری تکون میدادم حالا در مقابل خودم اجراش میکنی.
اینم عکس اولین باری که رفتی دریا
این عکس هم مال روز مرده که خواب بودی و از خواب که بیدار شدی کیکی که زن دایی ساخته بود را گذاشتیم کنارت که عکس بگیریم تو هم با انگشت برای خودت میل کردی
این عکس ها هم مال یکی دو روز اخیره