پیشرفت های اخیر
علت تاخیر زیادم اینه که چند وقتیه دوتا پروژه خیلی سخت رو شروع کردم و توی یکیش موفق بودم و اون یکی بر خلاف انتظارم اصلا خوب نبوده و هیچ تغییری حاصل نشده.اولی از پوشک گرفتن آنا و دومی از انگشت گرفتنش
اینقدری که برای پوشک همکاری کرد در عوض برای انگشت به هیچ عنوان همکاری نکرد .دیگه پمپرز نمیشه و خوش هم اصرار داره که اصلا نپوشه ولی خب شب ها موقع خواب و موقع بیرون رفتن همراهشه چون هنوز بهش کاملا مطمعن نیستم ولی خب در واقع آنا سن دو سال و سه ماهگی پوشک رو ترک کرد و این حساسیت منه . ولی انگشتش همچنان یه معضل مونده.دور انگشتش چسب میزدم و تلخش میکردم با لاک مخصوص یک ماه تمام شب ها تا نصف شب گریه میکرد و دنبال نقطه آرامشش بود و بالاخره کوتاه اومدم و همچنان این انگشت خوردنه برقراره
آنا توی این سن یادگرفته تشکر کنه و اگر کاری داره خواهش کنه .گاهی اوقات میگه اجازه هست فلان کار رو انجام بدم ؟منم سعی میکنم هر وقت اجازه میگیره تا جایی که چیزی نخواد که مشکلی براش ایجاد کنه با خواسته اش موافقت کنم که توی ذهنش بمونه کارش درست بوده .تشکر کردن رو یاد گرفته و وقتی غذا خوردنش تمام میشه میگه منون.
اون روز میگم آنا برات فلان غذا رو پختم میگه وااااای چه خوب وقتایی که به خواسته اش میرسه مدام میگه خوشحالم بعد به من میگه خوشحالی ؟میگم آره خیلی
چند روز پیش میگه لاک بده که یکم آروم بشم.میگم اگه ریختی چی؟میگه دعواش کن.میگم کیو دعوا کنم؟میگه لاک رو.میگم آنا تو میریزی من لاک دعوا کنم؟میگه نه من حواسم هست کلا در توجیه خراب کاری هاش مدام میگه حواسم هست
اون روز هم رفتیم فروشگاه میگه بابا پول داری حساب کنم ؟
یه روز هم یه قابلمه برداشته بود دستمال کاغذی داشت خورد میکرد و میریخت تو قابلمه میگم چیکار میکنی؟میگه غذا دلس میکنم پیلو میگو منظورش میگو پلو هست
مامانم میگه آنا میای بریم مسافرت میگه نه نمیام پشیمان شدم
خلاصه اینکه حرف زدنش روز به روز بامزه تر میشه و متاسفانه فقط کسایی که مدام باهاش در ارتباط هستن میتونن حرف هاش رو بشنون اگر کسی رو زیاد نبینه اصلا پیشش صحبت نمیکنه یا نهایتا خیلی کم در حد جواب سوال دادن