محرم
محرم امسال شبیه سال گذشته نبود من پارسال یه بچه شدیدا نق نقو داشتم که حتی یکی از مراسم ها رو نتونستم برم نه اینکه حالا امسال خیلی راحت بودم نه ولی خب تونستم همراه آنا نیم ساعتی توی مسجد بشینم.دخترک بار اولش بود مسجد میرفت و پذیرایی میشد و حسابی از خجالت شکلات ها و حلواهای نظری در اومد.سینی های پر از کیک و شکلاتی که هنوز از یک نفر پذیرایی نکرده بودن توسط آنا افتتاح میشد و جالبه از هرچیزی دوتا برمیداشت و یکی هم برای من میاورد من فقط اون نیم ساعت مات و مبهوت بهش نگاه میکردم که چطور این بچه داره آبرو داری میکنه خلاصه اینکه اصلا به حرفم گوش هم نمیکرد و با دهن پر از شکلات فرار میکرد وسط مراسم هم دلش هوس بستنی کرده بود و هی میگفت بستینی بستینی ماما...
نویسنده :
مامان آنا
6:25