یه غیبت طولانی +یه مسافرت دیگه به شیراز+پیشرفت های آنا
اگه بگم این روزها پر مشغله ترین روزهای عمرمه دروغ نگفتم .واقعا درگیرم این وسط برای یه سری کارها مجبور بودیم یه مسافرت دیگه به شیراز داشته باشیم و همش درگیر و آنا هم هزار ماشاله برای خودش یه وروجک شیطون به تمام معنا شده یعنی مرتبا در حال دسته گل به آب دادن و معذرت خواهی کردنه.هر اشتباهی که میکنه میگه معذلت و هی ما میبخشیم و نمیدونم چرا یه ربع بعد باز فراموش میکنه دیگه میشه گفت کاملا صحبت میکنه و تقریبا همه کلمات و اسم ها رو بلده ولی خب هنوز بعضی کلماتش رو نمیتونه واضح ادا کنه که من به عنوان مترجم اگر برای کسی شبهه ای پیش بیاد سریع برطرفش میکنم.شعر حسنی رو هم دست و پا شکسته میخونه.یه سری لغات رو هم به انگلیسی میگه مثل :بچه گربه-بچه خوک-بچه سگ-پرتقال -سیب -موز -نون تست-کیوی-غذا-پنیر-گوجه-خیار-نان لقمه ای-کالباس-گوشت مرغ-تن ماهی-تخم مرغ.این لغات رو واضح به انگلیسی میگه و همه اینا رو مدیون یه کتاب ساده هستم که هدفم از خریدش این بود که عکس هاش رو ببینه و اصلا قصد آموزش نداشتم چون لغات مشکلی توی کتابه هستن ولی انا خیلی علاقه نشون میداد و منم اونایی که تلفظشون راحت بود رو براش میخوندم
تازگیا که کلا در حال بدو بدو هست و نمیذاره حتی ازش عکس بگیرم تنها راهی که میشه چند ثانیه نگهش داشت اینه که یه شکلات یا لواشک بهش بدم یا حتی قولش رو هم که بدم تقریبا راضی میشه .کلماتی که موقع ابراز محبت بهمون میگه خیلی بامزه است.عزیزم -قتنگم-کوچولو-نانازی-خوشکلی-ما هم ذوق که چقدر دوسمون داره اما یه ثانیه بعد میگه ببعی بذار منظورش کارتون شاندشیپ هست تازه متوجه میشیم دلیل ابراز محبتش چی بوده .
شیراز هم نشد خیلی آنا رو بیرون ببریم و کلا خونه بود فقط شب آخر که فرداش قرار بود برگردیم باباش گفت ببریمش بیرون حوصلش سر رفته خلاصه بردیمش شهر بازی زیتون و خیلی بهش خوش گذشت
پروژه عکس انداختن
لواشک مورد علاقه که چند ثانیه دخترک رو یه جا بند میکنه
یه روز که رفته بود توی حیاط و روی پله ها خوابیده رفته بود پایین با این سر و وضع خاکی چقدر هم خوشحاله
عکس العملش وقتی گفتم کارش بد بوده
اینم شبی که بردیمش شهر بازی از بدو ورودمون این آبنبات چوبی توی دهنش بود تا وقتی که برگشتیم اصلا اجازه نمیداد از دهنش درش بیاریم یقه لباسش پر شد از آبنبات