آناآنا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

آنا کوچولو

تغییرات 14 ماهگی

تقریبا 10 روزی میشه که وارد چهاردهمین ماه زندگیت شدی و روز به روز داری خانم تر میشی.از کنارت بودن و روزها را با تو پشت سر گذاشتن لذت میبرم اما مدتیه روزهام فقط تکرار و تکرار شده.دلم مسافرت میخواد اونم جایی که خیلی وقته آرزوش را دارم ولی قسمت نمیشه و پدرت این روزها مشغله کاریش خیلی زیاد شده.تو هم که ماشااله یه امپراتوری برای خودت دست و پا کردی و یه جا میشینی و میگی آب آب آب همینطور ادامه میدی و لحنت هم کاملا طلبکارانه هست منم مثل این خدمتگزارها مدام دستورات شمارا اجرا میکنم دستوراتی که 90 درصدشون سر کاریه.مثلا میگی اااییییییییییییین و با انگشتت اشاره میکنی به یه چیزی منم بهت میدم بعد سرت را تکون میدی میگی این باز اونو بهت میدم باز اشار...
16 ارديبهشت 1393

پیشرفت های 13 ماهگی

دختر عزیزم توی 13 ماهگی تغییرات چشمگیری داشتی که دلم میخواد همشون را برات بنویسم امیدوارم همه کارهات خاطرم باشه و البته اگه چیزی بعدا یادم اومد برات اضافه میکنم. از 1 سال 10 روزگی خود به خود پستونک را ترک کردی  و اصلا دیگه دوست نداری دهنت بذاری. تقریبا تمام حرف هامون را متوجه میشی و اگه ازت بپرسم آنا شیر میخوای؟اگه گرسنه ات باشه سرت را به علامت تایید تکون میدی گوشی موبایل را برمیداری و میگی اهووو تا یه آهنگ میشنوی و کسی برات شعر میخونه دست میزنی البته خیلی وقته این کار را انجام میدی تقریبا چند ماهه اگه چیزی را بخوای میگی دده یعنی بده جایی که میخوایم بریم یا اگه مهمانی باشیم و بخوایم برگردیم با بقیه ب...
2 ارديبهشت 1393

تولد 1 سالگی

تولد 1 سالگیت هم خدا را شکر خیلی خوب برگزار شد.4 فروردین تولدت بود ولی بخاطر شروع ایام فاطمیه 1روز زودتر برگزارش کردیم یعنی 3 فروردین. هر چند که کمک آنچنانی نداشتم برای تدارکات و تمیز کردن و چیدمان خانه ولی با کمک مادر عزیزم و پدر مهربانت تا حدی از پس کارها بر اومدم والبته زن دایی و خاله هم بیچاره ها کمکم کردن ولی خب اونا هم سرگرم رسیدگی به کارهای خودشون بودن و مدت هاست که یاد گرفتم  خودم از پس کارهام بر بیام و انتظاری از هیچ کس نداشته باشم.از روز قبل یه سری از کارهای شام را انجام دادم و سالاد ها را آماده کردم و فقط تم تولدت خیلی اذیتم کرد چون تم به سفارش خودم طراحی شده بود و کسی که تم را طراحی کرده بود کارش فقط طراحی بود و اجرا نداشت و...
21 فروردين 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آنا کوچولو می باشد