تغییرات 14 ماهگی
تقریبا 10 روزی میشه که وارد چهاردهمین ماه زندگیت شدی و روز به روز داری خانم تر میشی.از کنارت بودن و روزها را با تو پشت سر گذاشتن لذت میبرم اما مدتیه روزهام فقط تکرار و تکرار شده.دلم مسافرت میخواد اونم جایی که خیلی وقته آرزوش را دارم ولی قسمت نمیشه و پدرت این روزها مشغله کاریش خیلی زیاد شده.تو هم که ماشااله یه امپراتوری برای خودت دست و پا کردی و یه جا میشینی و میگی آب آب آب همینطور ادامه میدی و لحنت هم کاملا طلبکارانه هست منم مثل این خدمتگزارها مدام دستورات شمارا اجرا میکنم دستوراتی که 90 درصدشون سر کاریه.مثلا میگی اااییییییییییییین و با انگشتت اشاره میکنی به یه چیزی منم بهت میدم بعد سرت را تکون میدی میگی این باز اونو بهت میدم باز اشاره میکنی میگی این .کلمه نه را هم خیلی بامزه میگی و بعضی سوال ها را با نه جواب میدی.هر کلمه ای را ازت میخوایم که بهمون بگی اگه بلد باشی فوری میگی اگه هم بلد نباشی تمام سعی خودت را میکنی که بگی.مثلا بهت گفتم بگو کاکائو گفتی کاکو.تو خونه حرکت میکنی و میگی بابا بابا اگه جوابت نده میگی بابایی چون میدونی تا میگی بابایی فوری جواب میگیری.خیلی مهربون شدی همش عروسک هات را بغل میکنی و بوسشون میکنی و نازشون میکنی و یهو میای بوسمون میکنی و میری
همچنان راه نمیری و خیلی دوست دارم زودتر ره بیوفتی که بتونم راحت ببرمت پارک.آخه اون روز بردیمت اینقدر گریه کردی که ولت کنیم که خودت بازی کنی ما هم گذاشتیمت زمین چهار دست و پا میرفتی و همه با تعجب به ما پدر و مادر بیخیال نگاه میکردن که چطوری بچه را گذاشتیم اینطوری بره البته کف پارکه ااز این فوم ها بود ولی خب دستت و لباست پر از خاک شد.چند روز پیش هم دوستم یه چیزی گرفته بود رفتم ازش بگیرم که تصمیم گرفتیم بریم بالا چون خیلی دوست داشت بریم پیشش.خلاصه رفتیم خونشون و مگه گذاشتی یکم با هم حرف بزنیم!کل خونشون را به هم ریختی و موقع برگشت یه نگاه به خونشون انداختم دیدم همه چیز وسط خونه ریخته 1 ساعت اونجا بودیم گمونم 1روز سرگرم مرتب کردن خونه بود.البته تصمیم گرفتم از این به بعد که پیش دوستام میرم با عرض معذرت تو را همراهم نبرم چون نمیذاری آدم یکم صحبت کنه.
این گل هم از باغچه چیدم و زدم به موهای فرفری آنا
راستی یادم اومد اینو بگم که فوق العاده بد غذا هستی یعنی اصلا غذا نمیخوری خیلی چیزها هم بخاطر حساسیتت نمیتونی بخوری چون از وقتی دنیا اومدی حساسیت به پروتئین گاوی داشتی و اینم مزید بر علت شده که اگه یه چیز هم دلت بخواد بخوری نتونی مثل ماست که شدیدا دوست داری ولی نمیتونی بخوری.یه چند روزیه متوجه شدم که انجیر خشک دوست داری و تا بهت میدم از خوشحالی کامل میذاریش تو دهنت ولی متاسفانه انگار به اونم حساسیت داری و دکترت میگفت تا 1 سالگی بهتر میشه اما بدتر شدی و اشتهات هم کاملا از بین رفته غذا را توی بشقاب جلو خودت میذارم شاید بخوری هی از غذات تو دهن ما میذاری و ذوق میکنی و خودت لب نمیزنی .تو این عکس هم یه انجیر را کامل گذاشتی دهنت قیافه ات اینجوری شده