تولد پسر عمو
یکشنبه هفته گذشته دعوت شدیم تولد پسر عموی آنا که از شهرستان اومده بودن خونه آقاجون و یهویی تصمیم گرفتن یه تولد کوچولو برای امیر علی مهربون بگیرن.یه جشن دور همی و خوب بود و به من خوش گذشت و آنا هم حسابی بدو بدو کرد و البته مرتبا کیک را با انگشت مزه کرد و امیر علی را گاز گرفت و یکی دو تا از بچه ها را کتک زد ولی خب در مجموع میشه گفت دختر خوبی بود.نمیدونم جدیدا چرا اینطوری شده که اگه یه بچه چیزی از دستش گرفت یا یه چیزی خواست و بهش ندادن بچه مقابلش را هر چقدرهم از خودش بزرگتر باشه کتک میزنه.جالبه تا به حال کوچکترین تنشی را چه تو بارداری و چه بعد از تولد ندیده و همیشه از طرف همه بهش توجه شده و نازش را کشیدن و احساس میکنم ممکنه علتش همین باشه.
عکس های تولد هم اصلا جالب نشدن چون من طبق عادت همیشگیم دوباره با گوشی عکس گرفتم و آنا هم اصلا یه جا بند نشد و خلاصه نه کیفیت عکس ها و نه خود عکس ها خیلی جالب نشدن.باید بگردم از گوشی و دوربین های بقیه عکس پیدا کنم